حافظ و انتظار
حافظ در ابیاتی از یار سفر کرده سخن میگوید و به غیبت صاحب الامر ـ علیه السلام ـ اشاره میکند و شب و روز در انتظار به سر میبرد.
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش
بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
حافظ در ابیات فوق به مناجات با حضرت حق پرداخته و از مقام ربوبی میخواهد که امام زمان ـ علیه السلام ـ را در پناه خود حفظ کند و او را در نهایت سلامت نگاه دارد و در جای دیگری بیان میکند:
ای صبا سوختگان بر سر ره «منتظرند»
گر از آن یافر سفر کرده پیامی داری.
منبع:دیوان و فالنامه حافظ شیرازی، تنظیم واحد تحقیقاتی انتشارات گلها، ناشر: انتشارات گلپا، دوم، 1383، ص 454وص284.