وامّا بعد……خیلی منتظرتون نمی ذارم:

بلاخره رسیدیم خوابگاه و یه کم استراحت کردیم وتقریبا ساعت سه بعد از ظهر بود که دست به کار شدیم قرار شده بود مامان سمیه(دوستمونه که ملقّب به مامانه البته خودش خیلی بدش میاد ولی خب زور ما بیشتره) آشپزی کنه ومن وطاهره هم که رفتیم کیک وژله درست کنیم و میوه ها رو تزیین کنیم….

اول ژله ها رو درست کردم بعدش هم دست به کار شدیم وشروع به کیک درست کردن شدیم البته با امکانات خیلی کم…

قابلمه نچسب نداشتیم و فر هم نداشتیم تو قابلمه معمولی وبا گاز مجبور بودیم درست کنیم با این حال خدایی عجب کیکی شده بود محشرررررررررررر…

لبو و شلغم هم که گذاشته بودیم آپز شه بعدشم تزیینشون کردیم…..

دوستان کوثرنتی نگران نباشید همشون و همون شب نخوردیم واینکه مواظب بودیم اسراف نشه…..

رفتیم تو آشپز خونه ببینیم مامان کدبانو چه کرده خدایی گل کاشته بود چه گلی!!!!!!!!!!

بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مرغ وسیب زمینی  سرخ شده و گوجه (میدونید خو چقد گرونه)آب مرغ ووووو…….

ای جاااااااااااااان ما و این همه خوشبختی محاله …..

خیلی خوشمزه بودن ….به قول این لوطی ها دمش گرم……

بعد همه به خودمون رسیدیم و یه کم تحویل گرفتیم عکس برداری و فیلم برداری هم شد خیالتون راحت البته نگران نباشید حجاب اسلامی و بقیه موارد استاندارد هم رعایت شد دوستان گلم…..

اول از همه سفره حضرت ام البنین و پهن کردیم (البته کمر ریا سوراخ نشه یه وقت) نشستیم سره سفره وشروع به صلوات فرستادن کردیم برای عاقبت بخیری خودمون و خونواده هامون….

ویه حدیث کساء مَشتی هم خوندیم با بَر وبَچ(نگران نباشید برا همه دعا کردیم تقریبا)…………

وبعد هم سفره شب یلدامون و پهن کردیم و تا ساعت ده یا ده ونیم گل گفتیم و گل شِنُفتیم با دوستان گلم…………..

ان شالله ک حوصلتون سر نرفته باشه…..

پایان…..والعاقبه للمتّقین….

منبع: خودم(فیروزه جووون)؛نگران نباشید موثق هستم…..خخخخخخخخخخخخ